درد سر, کلیه , معده , دست , پا و........ این دردا اشنا هستن واسمون..هممون تجربش کردیم یه نوعشو.... حالا..افسردگی , استرس , اختلال خواب و..... از اینا چطور؟؟ اینا هم آشنا هستن نه؟؟؟ و حالا...خودشیفتگی..غرور..تخریب شخصیت .. خودخواهی و...... مطمئنا اینا رو هم تجربه کردیم...ولی نه به عنوان یه درد!!! این مرض ها راحت عادی میشن واسه بیمار هایی که به اینا مبتلا هستن.. به این دردا میگن : خودتخریبی تدریجی.. هرکسی یه نوعیشو داره و باهاش دستو پنجه نرم میکنه ولی بدیش اینه که خیلی ها با این دردا میسازن..به جای درمانش.. یعنی ضرورتی حس نمیکنن واسه درمانش... علتش هم اینه که ما ناخودآگاه فکر میکنیم که انسان: یعنی جسم! انسان یعنی ظاهر.. از روحمون فاصله داریم... هرکی به زندگیش به خودش به اطرافش و به گذشته تا الانش نگاه کنه متوجه دردش میشه راه درمان توی خودته..خارج از خودت دنبالش نگرد.. ( )....
Φفَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِØ
هاهاهاهاهاهاهاها.... دیوونگی هم عالمی داره..... همیشه دوس داشتم دیوانه وار گیتار برقی بزنم... از ته دل فریاد بزنم...... قهقهه شیطنت آمیز بزنم... بی مهابا...بی قید و بند...بی حدو مرز...بی دلیل...بی خیال.... و بی خیال
((نزار کسی سد راه رویاهات بشه..)) توقف=مرگ! بشکاف برو جلو....... اینجوری: احساسات ظریفن در عین حال بی رحم... چون ناخوداگاه به ادم هجوم میارن و باعث میشن که قلبش تند بزنه یا اشکش جاری بشه...یا مثل دیوونه ها بخنده...... احساسات زلالن ولی در عین حال بیمار کننده.... چون اگه سرکوب بشن...از یه راه دیگه خودشونو نشون میدن...و توی یه برهه از زمان خودشونو اشکار میکنن..... احساسات عمیقن ودر عین حال روح فرسا... چون وقتی احساسی تورو درگیر کنه...تا وقتی که اونو با احساس دیگه ای جایگزین نکنی همچنان تو روحت خودنمایی میکنه و اسیرش میکنه.... احساسات باعث میشن که هم نوع های خودتو بهتر و بیشتر درک کنی ولی در عین حال سرکش هستن.. وقتی به یه احساسی عادت کنی..همش دوس داری تو اون حالت باشی... ممکنه کل زندگیتو تحت تاثیر قرار بده.... و در آخر.. آدمای احساسی رو هرکسی نمیتونه درک کنه و بهشون کمک کنه.. این یه درده...
سلامـــــــــــــــــ...اومـــــــــــــــــــــــــــــــــدم... منتظر بارون بودم که بباره..برم زیرش... آخ که چقد حس بی نظیری به آدم میده.... خب چی بگم؟... هیچی نمیگم!!!.... و حالا سکووووووت...... یک دقیقه سکوت به احترام حرفایی که هرگز گفته نمیشن... یک دقیقه سکوت به احترام شعرایی که هرگز قرار نیست سروده بشن.... یک دقیقه سکوت به احترام صدای بی صدا شکستن قلب مهربونت.... یک دقیقه سکوت به احترام صدای بارون.................... یک دقیقه سکوت به احترام خودت..بخاطر اینکه هستی هنوز.....
ولی این سکوت دلیل نمیشه که نظر ندید هاااا :)
امروز روز بدی نبود ,خوب بود , خدایا شکرت , بخاطر همه چیز واقعا ادم اگه شکرگزار باشه خدا بهش بیشتر توجه میکنه.........
اسیر و زندونی تن , مشکلات , و........ واسه شکستن زنجیر ها , همیشه زور لازم نیست , باید صبر کنی , فکر کنی , و به موقع عمل کنی ..... بعضی وقتا باید کمک خواست , اما نه از هرکس و ناکس , ...... خدااااااااااااا ................. دست از تلاش نمیکشم فقط مرگ میتونه بین من و اون چیزی که میخوام فاصله بندازه........ پس یا پیروزی یا مرگ!!! نمی توان برگشت و شروع خوبی داشت اما میتوان شروع کرد و پایان خوبی داشت..... بعضی وقتا دلت میگیره..از همه جا از همه کس... ولی خب باید تحمل کرد.... خط خطی های ذهنم درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
|||||
![]() |